حاکمیت شرکتی چیست؟   

?What’s corporate governance

حاکمیت شرکتی چیزی است که کاملاً متفاوت از فعالیتهای مدیریت عملیاتی روزانه است که توسط مدیران یک شرکت وضع می شود. این سیستم هدایت و کنترل است که نحوه مدیریت و نظارت هیئت مدیره بر یک شرکت را تعیین می کند.

بعد از تحولات عظیمی که از تحقق یافتن آرزوی بشر مبنی بر کار کردن با دیگران و مشارکت براي نیل به هدف مشترك صورت گرفت  و رشد و تکامل اجتماعی را به همراه آورد ؛رفته رفته ،اندیشه جدایی مالکیت از مدیریت شکل گرفت که به نظر می رسد یکی از با اهمیت ترین رخدادهاي اوایل سده بیستم باشد. پی آمد منطقی این تحول، ایجاد و گسترش بازار هاي مالی و پولی و رونق روز افزون آنها و سپردن نقش اجتماعی و اقتصادي گسترده تر به حرفه حسابداري و حسابرسی در فرآیند پاسخگویی مدیران به مالکان وسایر ذي نفعان بود. در پی این تحولات از مسائل مهمی که در سالهای اخیر در پی رسوایی های گسترده مالی در سطح شرکتهای بزرگ مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته وبه عنوان یکی از موضوعهای مهم برای سرمایه گذاران نیز مطرح شده؛موضوع حاکمیت شرکتی است که به لزوم نظارت برمدیریت شرکت و تفکیک واحد اقتصادی ازمالکیت آن ودر نهایت حفظ حقوق سرمایه گذاران وذینفعان می پردازد.

یک اصل کلیدی حاکمیت شرکتی - اولویت سهامداران
شاید یکی از مهمترین اصول حاکمیت شرکتی ، شناخت سهامداران باشد. تشخیص دو برابر است. اول ، تشخیص اساسی اهمیت سهامداران برای هر شرکتی وجود دارد - افرادی که سهام شرکت را خریداری می کنند ، عملیات آن را تأمین می کنند. حقوق صاحبان سهام یکی از منابع اصلی تامین مالی برای مشاغل است. دوم ، از اصل شناختن اهمیت سهامداران ، اصل مسئولیت در قبال سهامداران دنبال می شود.

سیاست اجازه دادن به سهامداران برای انتخاب هیئت مدیره بسیار مهم است. "دستورالعمل اصلی" این است که همیشه به دنبال منافع سهامداران باشید. هیئت مدیره مدیران اجرایی را استخدام و بر آنها نظارت می کند که تیمی را تشکیل می دهند که عملیات روزانه یک شرکت را مدیریت می کند. این بدان معناست که سهامداران به طور موثر در نحوه اداره یک شرکت حرف مستقیم می زنند.

شفافیت
منافع سهامداران بخش مهمی از حاکمیت شرکتی است. سهامداران ممکن است با اعضای جامعه تماس بگیرند که لزوماً علاقه ای به شرکت ندارند اما با این وجود می توانند از کالاها یا خدمات آن بهره مند شوند.

ارتباط با اعضای جامعه باعث تشویق خطوط ارتباطی می شود که شفافیت شرکت را ارتقا می بخشد. این بدان معناست که همه اعضای جامعه - کسانی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تأثیر شرکت هستند - و اعضای مطبوعات از اهداف ، تاکتیک های شرکت و نحوه عملکرد آن به طور کلی درک روشنی دارند. شفافیت به این معنی است که هرکسی ، چه در داخل و چه خارج از شرکت ، می تواند اقدامات شرکت را بررسی و تأیید کند. این باعث افزایش اعتماد می شود و احتمالاً افراد بیشتری را تشویق می کند تا از شرکت حمایت کنند و احتمالاً سهامدار نیز شوند.


در واقع  ماجرای حاکمیت شرکتی باشرکت انرون بزرگترین شرکت فعال دربخش انرژی جهان آغاز شد.این شرکت در حالی که درسالهای 1999و2000یکی از موفق ترین شرکتهای آمریکایی،باصورتهای مالی درخشان وپیش بینی سود کاملا جذاب در راس انتخابهای هرسرمایه گذار علاقه مند به سهام شرکتها قرار داشت،ناگهان درسال 2002اعلام ورشکستگی کرد چندماه بعد فاجعه ورشکستگی ورلدکام ،بزرگترین شرکت مخابراتی جهان،بهای سهام آن راظرف مدت کوتاهی از صددلار به یک سنت رساند.مدیران رده بالای  شرکت آنچنان درچرخه شیطانی مدیریت سود هرسهم گرفتارشده بودند که برای پنهان کردن میزان بدهی خودمتوسل به نیرنگ در حسابداری(حسابداری ساختگی)شدند .فروپاشی شرکت هاي بزرگ در سال هاي اخیر توجه همگان را به نقش برجسته حاکمیت شرکتی و توجه جدي به اصول مذکور در مورد پیشگیري ازاین فروپاشی ها ، جلب نموده است و انجمن هاي حرفه اي و دانشگاه ها در سراسر جهان  اسقبال گسترده اي به این موضوع نشان می دهند .

در سالهای 1984تا الان تعاریف متفاوتی از حاکمیت شرکتی شده است . همچنین، روشهاي متعددي براي تعریف حاکمیت شرکتی وجود دارد که از تعاریف محدود و متمرکز برشرکت ها و سهامداران آنها تا تعاریف جامع و در برگیرنده پاسخگویی شرکت ها در قبال گروه کثیري از سهامداران، افراد یا ذي نفعان ، متغیر هستند.درحقیقت تعاريف مرتبط با حاکميت شركت عمدتاً معرف علائق و نگرش کساني است که ارزشهاي فکري آنان به معاني حاکميت شركت جهت داده است.

.. درواقع حاکميت شركت به مسايلي همچون اينکه چه کسي)حقيقي يا حقوقي( چه وظايفي را بعنوان يک ذينفع شركتي بر عهده دارد، مي پردازد و سير تطور آن در سالهاي اخير حاکي از آن است که رويکردهاي مديريت محور آن با سرعتي فزاينده در حال تبديل شدن به رويکردي ذينفع محور است.

از بررسی تعریفهای حاکمیت شرکتی و تحلیل آنها تعریف جامع و کامل حاکمیت شرکتی بصورت زیر ارائه می گردد"حاکمیت شرکتی قوانین، مقررات، ساختارها، فرایندها، فرهنگها و سیستمهایی است که موجب دستیابی به هدفهای پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان می‌شود."

همچنین بررسی تعریفها و مفاهیم حاکمیت شرکتی و مرور دیدگاههای صاحبنظران، حکایت از آن دارد که:
 - حاکمیت شرکتی یک مفهوم چند رشته‌ای (حوزه‌ای)  است که هدف نهایی آن دستیابی به چهار مورد زیر در شرکتهاست:
 1- پاسخگویی،
2-شفافیت،
 3- عدالت (انصاف)

4- رعایت حقوق ذینفعان

 كه مسؤوليت پاسخگويي، شاه بيت هدفهاي حاكميت شركتي است

باتوجه به اینکه  اهمیت حاکمیت شرکتی به زبان ساده در آن است که خرد جمعی را در امور حیاتی سازمان حاکم می کند و کنشگران اصلی درحاکمیت شرکتی ، مدیریت عامل، سهام داران و هیئت مدیره می باشندولی لفظ حاکمیت  معمولاً به فعالیت های نظارتی هیئت مدیره روی هدف ها، برنامه ها و سیاست های کلی سازمان اطلاق می شود که وضع برنامه ها و سیاست ها، نظارت روی عملکرد مدیران اجرایی ارشد، تامین منابع کافی برای سازمان، اطمینان از به اجرا درآمدن قوانین و مقررات، نمایندگی از طرف سازمان در برابر ذی نفعان خارج از سازمان و ... را در بر می گیرد .برهمین اساس در سال هاي اخير در راستاي بهبود ساختارهاي حاكميت شركتي، تدوين آيين نامه نظام حاكميت شركتي و قانون بازار سرمايه مورد توجه ويژه قرارگرفته اند


برای مشاوره و کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید.